مجله تکنولوژِی در صنعت دوربین مداربسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

مجله تکنولوژِی در صنعت دوربین مداربسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

تاثیر ماهیت داستانی برند بر فروش



زمانی که بشر قادر به سخن گفتن نبود قصه گویی را خوب بلد بود. سند این حرف نقاشی هایی است که توسط انسان های اولیه در غارها کشیده شده اند است.داستان گویی شغل انسان باستان است هیچ فرهنگی روی زمین وجود ندارد مگر اینکه پشتوانه ای عظیم و غنی از اسطوره ها و افسانه ای پر زرق و برق و ترسناک را به همراه خود داشته باشد.

تحقیقات روانشناسی مدرن ثابت کرده است که تصویر اثرات فوق العاده ای در ریشه مغز ما می گذارد. این تحقیقات همچنین ثابت کرده اند که یک داستان هیجان انگیز بیشتر از یک نوشته معمولی بر تحرکات مغز ما اثر می گذارند.
دنبال کردن روایات، فعالیت شخصیت ها و گذاشتن خود فرد به جای شخصیت اصلی داستان کارهایی است که باعث تحرک زیاد مغز ما می شود.هرچقدر این تحرکات بیشتر باشد فراموشی آن مطلب دیرتر اتفاق می افتد.
اما دلیل همه این ها تصویر سازی ذهنی است.اگر شما چیزی را تصویر سازی کنید باعث می شود ذهن شما دیرتر دست به فراموشی آن مطلب بزند.

article_image_one_92.jpg

شما زمانی که کتابی مطالعه کردید تقریبا بعد از گذشت یک هفته بخش های زیادی از آن کتاب را فراموش کرده اید اما چه اتفاقی می افتد که فیلمی را که دو سال پیش دیده اید کماکان با جزئیاتش به خاطر دارید؟
تحقیقات نشان می دهد که دیدن ۷۵% آموزش را در پی دارد.
متخصصان تبلیغات با توجه به این پژوهش ها از سال ها قبل در پی این هستند که برندهایی بسازند که بر اساس تصویر شناخته شوند و حول محور یک داستان بچرخند.
برای مثال می توانید مقاله ساخت برند برای موفقیت در بازار را مطالعه کنید که نگاهی به داستان برند سازی مارلبورو انداخته است.
مثال این نوع برند ها کم نیستند دلقک مو فرفری مک دونالد یا حتی میمون چی توز نمونه هایی از این قضیه هستند.
این را هم بدانید که شخصیت سازی و تصویر سازی برندتان باید مناسب با استراتژی بازاریابیتان باشد تا باعث پیشرفت تان گردد.
مک دونالد در برهه ای از زمان تصمیم گرفت تا شخصیت دلقکی خود را به شخصیت فضانورد تغییر دهد تا اشاره به آینده داشته باشد اما کمی بعد از اجرای این مقوله از ادامه این روند منصرف شد زیرا اعتقاد داشتند افرادی که در کودکی خود با این دلقک رابطه عاطفی برقرار می کنند زمانی که بزرگ شدند هم مشتری ثابت این برند خواهند بود.

متخصصان معتقدند که ۷ نوع داستان سرایی در زمینه تبلیغات وجود دارد که عبارتند از:

حساس ثروت: کاری که برند Boss به خوبی آن را به اجرا در آورده است به گونه ای که مصرف کنندگان آن واقعا احساس می کنند که از نجیب زادگان هستند.

زندگی دوباره: شرکت های بیمه از این نوع داستان ها در تبلیغات خود بهره می برند.

تلاش: تبلیغات خودرو سازان نمونه بارز این داستان هاست.

کمدی: کاری که مک دونالد انجام می دهد.

عاطفی: تولید کنندگان عطر و لوازم آرایش از این راه کار بهره می گیرند.

غلبه بر دشمن:برای برند هایی که در زمینه پاکیزگی فعالیت دارند مناسب است.

هر برندی که دوست دارید را مورد مطالعه قرار دهید فرقی نمی کند آن ها هم داستانی برای گفتن دارند.
اصلی که وجود دارد این است که هرقدر که مشتری به کالا اهمیت می دهد به احساساتی که در استفاده از این محصول عایدش می شود هم اهمیت می دهد.
زمانی که شما از این موارد استفاده می کنید پا به عرصه بازاریابی احساسی گذاشته اید مقوله ای که باعث می شود مشتریان ثابتی در اختیار داشته باشید که برای زمان طولانی مشتری شما باقی خواهند ماند.


1.       https://tejarat-online.sabablog.net/Post/3/Exchange-site-design.html

2.       https://mahsaweb.sabablog.net/Post/1/Real-estate-site-design.html

3.       https://mahsaweb.sabablog.net/Post/9/Construction-site-design.html

4.       https://mahsaweb.sabablog.net/Post/7/Carpet-Website-Design--Carpet-Website-Design.html

5.       https://mahsaweb.sabablog.net/Post/5/Commercial-and-commercial-site-design.html

6.       https://mahsaweb.sabablog.net/Post/3/Exchange-site-design.html

7.       http://webonline.monoblog.ir/post-35.html

تفاوت اساسی بازاریابی و برندینگ



فرآیند بازاریابی یک فرآیند اجبار به حساب می آید. زیرا در این فرآیند پیغام خاصی به گروه خاصی از مخاطبین اطلاع داده می شود که هدف آن خرید محصول توسط آنان است. به نوعی تداعی گر این جمله است : محصول ما را بخرید چرا که از سایر محصولات بهتر است و یا چون با حال تر است و یا چون افراد مشهور آن را می خرند. این یک بازنگری ساده است اما جمع بندی کلی نیست.

نظرات کاملا متفاوت در این رابطه وجود دارد که بنا به نظر برخی بزرگان، بازاریابی فرآیند معرفی کالا یا خدمت است.
این مهم با مفهوم برندینگ تفاوت اساسی دارد. برندینگ باید مشتمل بر هنر متقاعد کردن باشد و در زیر پوست هر تلاش بازاریابی نهفته است. برندینگ اجبار نیست بلکه اختیار است. برندینگ فرآیند تکیه بر حقایق اساسی یا ارزش های یک سازمان، کالا و یا خدمت است.

article_image_one_113.jpg

این ارتباطی بین ویژگی های سازمان، ارزش ها و عملکرد است که مشخص می کند برند خاص چیست و چه چیز هایی دارد.برند مردم را تشویق می کند که محصولی را بخرند و به طور مستقیم هر آن چه را که فرآیند بازاریابی و فروش در تکمیلش نقش داشته اند، حمایت می کند اما به هیچ وجه فریاد نمی زند که من را بخر. به جایش می گوید این چیزی است که من هستم. دلیل این است که من وجود دارم. اگر موافقی، اگر من را دوست داری، می توانی من را بخری، از من حمایت کنی، و من را به دوستانت معرفی کنی.
برندینگ فرآیندی استراتژیک است اما بازاریابی تکنیکی است.
بازاریابی ممکن است به یک برند مربوط باشد اما برند به طور خاص بزرگ تر از هر تلاش بازاریابی است. برند چیزی است که بعد از بازاریابی می ماند. این چیزی است که در ذهن می ماند.برند مشخص می کند که وفاداری مشتریانش به کجا منجر خواهد شد و آیا اصلا مشتریان وفادار هستند یا نه. بازاریابی ممکن است شما را متقاعد کند که محصولی خاص را خریداری کنید اما آن چه در ذهن شما نقش خواهد بست و شما را به سمت خرید مجدد سوق می دهد، برندینگ است. به عبارت ساده تر برند شناسه خود است و بیانگر تمامی ویژگی هایی است که از یک محصول خاص توقع دارید.


1.        http://seo55.avablog.ir/post/35/%D8%AA%D8%AC%D9%87%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AA+%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86+%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87

2.        http://seo55.avablog.ir/post/33/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86+%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87+%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2

3.        http://seo55.avablog.ir/post/31/+%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86+%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87+%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF

4.        https://seo7.farsiblog.com/1399/11/05/%D8%AA%D8%AC%D9%87%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87/

5.        https://seo7.farsiblog.com/1399/11/05/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2/

6.        https://seo7.farsiblog.com/1399/11/05/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF/

7.        https://seo7.farsiblog.com/1399/11/05/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

5 راه برای تقویت برند خود در فضای مجازی



ساخت یک برند بی نقص بسیار زمان بر است ولی با این حال باید یک سری اقدامات را به منظور تقویت برندی که دارید را انجام دهید، کارهایی که در نهایت باعث می شوند شما بتوانید در عرصه تجارت خود به نیکی شناخته شده و در نهایت به موفقیت دست یابید.

برند شما نشان دهنده و در بر گیرنده تمامی فعالیت های تجاری شما است. نامی که برای شرکت خود انتخاب کرده اید، شعار تبلیغاتی، رنگ هایی که در لوگوی برند و طراحی های خود بکار برده اید و محتوایی که منتشر می کنید، جنبه های بصری و پیام برند شما را انتقال می دهند.
برای رسیدن به یک برند موفق لازم است تمام اقدامات شما برای شناخته شدن، یکپارچه باشد. بنابراین درنظر داشته باشید که هر اقدامی چه بوسیله روش های کلاسیک بازاریابی و چه در فضای مجازی انجام می دهید باید مطابق هم باشند. در ادامه نگاهی دقیق به پنج روشی می اندازیم که از آن ها در بازه های زمانی کوتاه برای تقویت برند خود در وب می توانید استفاده کنید.

article_image_one_117.jpg

قرار دادن جنبه های بصری برند در جایگاه های صحیح.

جنبه های بصری برند شما، ابزارهایی محکم برای پشتیبانی از چیزی که شما به دنبال دست یابی به آن هستید، به شمار می روند. مشتریان، برند شما را بواسطه نشانه های شما می شناسند، طرح و رنگ هایی که استفاده می کنید باید تداعی کننده شما باشند. به همین منظور باید از خود بپرسید که :

  • آیا طراحی ها از طرح و رنگ لوگوی من الهام گرفته است؟
  • لوگو در مکانی که باید باشد، قرار گرفته؟ در ایمیل یا پروفایل رسانه های اجتماعی شما به چشم می آید؟
  • ظاهر حساب کاربری توییتر و فیسبوک شما نشان دهنده طرح و رنگ لوگوی شما است؟

اگر جواب این ها منفی ست، به دنبال اصلاح این موارد باشید، به عنوان مثال پس زمینه رنگ لینکدین و دیگر شبکه های اجتماعی خود را عوض کنید.

با طرفداران، دنبال کنندگان تان در شبکه های اجتماعی و دوستان خود در تعامل باشید.

برندی موفق است که افراد خواهان برقرای ارتباط و تعامل با آن باشند. شما می توانید با پاسخ گویی به سوالات، نظرات و پیشنهادات مشتریان خود با آن ها در ارتباط باشید. زمانی را صرف پاسخگویی به آخرین سوالاتی که در صفحات رسانه اجتماعی پرسیده شده است کنید. نتیجه تمام این موارد این است که تصویر شما در ذهن افراد به عنوان یک فرد پاسخ گو و خوب شکل می گیرد. من از hootsuite استفاده می کنم. یکی از چپیزهایی که من هر روز با آن درگیرم. آیا می دانید هر جایی اسمی از تیم ما بیاید من هم حضور دارم ؟!

یک لیست دنبال کنندگان و جستجو های دقیق بسازید. ما در وب برندینگ بدون این نرم افزار هیچ کاری نمی توانیم بکنیم.

از یک ابزار اجتماعی برای بررسی اشاراتی که به برند شما می شود استفاده کنید.

ابزاری نظیر hootsuite به شما اجازه می دهند هر زمان که به برند شما در رسانه های اجتماعی می شود را بررسی کنید و فعالیت هدف داری در شبکه های اجتماعی داشته باشید. گفتگوها را دنبال و زمانی که چیزی برای گفتن دارید وارد بحث ها شوید.

استفاده استراتژیک از محتوا برای برندسازی.

هر روز، ما حجم عظیمی از اطلاعات را صرف اخبار تجاری، پست های ” چطور می شود که ….” در رابطه با موضوعاتی که دوست داریم، و پست هایی که محض تفریح و خنده ایجاد می شوند، می کنیم. زمانی که نمی توانیم این پست ها را به اشتراک بگذاریم، دو فرصت طلایی را برای ارائه قدرتمند اطلاعات از دست می دهیم. زمانی که شما محتوا یا پست های رقبا یا همکاران خود را به اشتراک می گذارید، آن ها شاهد حمایت شما هستند و احتمال اینکه آن ها نیز چنین کار مشابهی انجام دهند بالا می رود. همچنین، هر زمان که یک خواننده بواسطه شما متوجه محتوایی عالی می شود، این امر به ارزش برند شما می افزاید. اشتراک گذاری چیزی از شما کم نمی کند. یکی از مهمترین فاکتور هایی که شما با این آیتم بدست می آورید وفاداری است.( در مورد وفاداری به برند بیشتر بدانید.)

به دنبال معرفی برند خود باشید.

چنین کاری را می توان به شیوه های متعددی انجام داد به عنوان مثال زمان نوشتن پست مهمان بیوگرافی کوتاهی نیز از خود به جا بگذارید. شما باید روی پیام برند خود کار کنید چون می تواند باعث شود فرصت های زیادی در اختیار شما قرار گیرد و کمک کند مشتریان برند شما را مورد توجه قرار دهند و نسبت به آن شناخت مثبتی به دست آورند.
برندسازی جزء مهم موفقیت در فعالیت تجاری شما به شمار می رود. از کوچکترین فرصتی حداکثر استفاده را برای اصلاح نحوه پیام رسانی برند خود و جنبه های بصری آن، افزایش درگیری و تعامل با مخاطبین و پیدا کردن محتوای عالی و همچنین بررسی دقیق شرایط بازار ببرید تا بعد از مدت زمانی، بسته به وقتی که گذاشته اید، شاهد رشد موثر و سریع برند خود باشید!


1.       https://limaweb.payamblog.net/Post/7/Carpet-Website-Design--Carpet-Website-Design.html

2.       https://limaweb.payamblog.net/Post/5/Commercial-and-commercial-site-design.html

3.       https://limaweb.payamblog.net/Post/3/Exchange-site-design.html

4.       https://tejarat-online.sabablog.net/Post/1/Real-estate-site-design.html

5.       https://tejarat-online.sabablog.net/Post/9/Construction-site-design.html

6.       https://tejarat-online.sabablog.net/Post/7/Carpet-Website-Design--Carpet-Website-Design.html

7.       https://tejarat-online.sabablog.net/Post/5/Commercial-and-commercial-site-design.html

باید برند شویم



وقتی موضوع برند و برندسازی مطرح می شود، یکی از سئوالات اساسی این است که شرکت ها درهنگام ایجاد یک راهبرد برند موفق و پیروزمند، چه نکاتی را باید در نظر داشته باشند؟این روزها برند در بازارهای جهانی به یکی از بازیگران اصلی کسب و کار بدل شده است و هر کمپانی که بتواند برند مقتدرتری در بازار داشته باشد، گوی سبقت را خواهد ربود.

زمان آن فرا رسیده است که به برند به عنوان یک دارایی راهبردی که می تواند ارزش های متعدد و بیشتری نسبت به دارایی های مشهود داشته باشد نگریسته شود.شرکتهای کوچک و متوسط ایرانی نیز بر سر دوراهی اجرای برندسازی و تغییر پارادایم در مبانی تفکراتشان هستند. باقی ماندن در دنیای رقابتی جدید مستلزم حرکت از افسانه ها به سمت باید هاست. اما آیا آنها موفق به شکستن الگوهای رفتاری قبلی خود خواهند شد؟

article_image_one_86.jpg

- نخستین چیزی در ایجاد برند موفق باید در نظر گرفت، ایجاد تفاوت و تمایز است. بهترین راهبرد برای ایجاد یک برند نیرومند، ایجاد درکی از مفهوم تفاوت است. بزرگترین گام در فرایند تبدیل شدن به یک برند مشهور و نه صرفاً یک نام مشهور، آن است که برند هم متفاوت دیده شود و هم بهتر از رقبا باشد.

- دوم اینکه سهم خود را مطالبه کنید و مدعی آنی باشید. روابط نیرومند با مشتریان، برندهای نیرومند را تقویت می کند ولی شرکتها همچنان مایل به تمرکز بر کسب سهمی از جیب مشتری هستند تا کسب سهمی از قلب و احساس مشتری. این فلسفه ممکن است موجب فروش در کوتاه مدت شود ولی موجب ایجاد روابط بلند مدت نخواهد شد. دستیابی به سهمی از قلب و احساس مشتریان از طریق راضی کردن آنها نه فقط موجب ایجاد مشتریان وفادار خواهد شد بلکه این مشتریان خشنود را به یک نیروی فروش کارآمد برای شرکت تبدیل خواهد کرد.

- وجود احساسات موجب فروش می شود و شرکتها همواره باید تلاش کنند که رابطه ای احساسی را میان برند یا برندهای خود و مصرف کنندگان ایجاد کنند. بهترین راه برای اطمینان از اینکه احساسات به برند و ایجاد روابط با مصرف کنندگان تبدیل شود، ایجاد شخصیت برندی نیرومند است.به عبارت دیگر استفاده از ارزشهایی که مصرف کنندگان دوست دارند و می توانند با آنها ارتباط بر قرارکنند.

- چهارم اینکه به یاد داشته باشید که فرهنگ برند ایجاد کنید. آموزش کارکنان، نقش بسیار مهمی در موفقیت برند دارد. تک تک کارکنان شرکت باید آموزش داده شوند تا هم ارزش برند را بدانند و هم در کارهای روزانه شان در مسیر ایجاد برند از آن استفاده کنند. افراد از تجربه هایی بزرگ در زمینه برند برخوردارند. آنها سفیران برند شما هستند.

- پنجم اینکه دست به استقرار سیستم مدیریت برند بزنید. همه نقاط تماس با مصرف کنندگان باید مورد توجه و مراقبت ویژه باشد تا اطمینان حاصل شود که کل تجربه های افراد در زمینه برند همخوان، هماهنگ و متناسب است. این مسأله شامل تغییر دادن راهبرد ، سیستم، فناوری، فرایندها، خدمات، کالاها و حتی مکان های فیزیکی است تا بتوان تجربه های خریداران را مهندسی کرد.

- یک عنصر بسیار مهم دیگر در حوزه برند سازی، متوازن کردن یکپارچگی و همنوایی با تغییرات است. گرچه مصرف کنندگان از محصولاتی که با آن آشنا هستند و با خواسته های آنان سازگار هستند خوششان می آید، ولی در عین حال خواهان چیزهای جدید نیز هستند. کالاها و خدمات جدید، عناصر بسیار مهم برای ارائه تجدد و ارتباط با مصرف کنندگان است. ولی ثابت نگه داشتن نام برند و ارزش های آن موجب افزایش اطمینان دوباره و اعتماد بیش از پیش می شود.

- آخرین موردی که لازمه ایجاد برند موفق است این است که شرکتها باید با برندسازی به عنوان یک سرمایه گذاری برخورد کنند نه به عنوان یک هزینه. اشتیاق به سرمایه گذاری در زمینه برند در آسیا و کشورهای درحال توسعه ضعیف است. تأکید بسیار زیاد بر تفکر و عملکرد کوتاه مدت سبب تضعیف برند سازی و به حاشیه راندن آن می شود. در اغلب موارد، متناسب با تغییر عامل" احساس خوب" به برند میزان تخصیص نقدینگی به موضوع برند سازی تغییر می کند.


1.        http://webkar.famblog.ir/post/39

2.        http://webkar.famblog.ir/post/37

3.        http://seopardaz.niloblog.com/p/35/%D8%AA%D8%AC%D9%87%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87

4.        http://seopardaz.niloblog.com/p/33/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2

5.        http://seopardaz.niloblog.com/p/31/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF

6.        http://seopardaz.niloblog.com/p/29/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

http://seo55.avablog.ir/post/29/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86+%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87+%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F

استراتژی برند



هدف مدیریت برند، افزایش ارزش محصولات برای مشتریان و در نتیجه کسب حق امتیاز برای آن محصولات است. بازاریابان، به آرم تجاری به عنوان وعده ای می نگرند که درباره ی کیفیت مورد انتظار مشتریان از محصولات به آن ها داده شده است.این امر ممکن است باعث افزایش میزان فروش شود. همچنین با مدیریت برند، تولید کنندگان می توانند محصولات را با قیمت بالاتری به فروش رسانند.

ارزش برند با میزان سود حاصل برای تولیدکنندگان سنجیده می شود. این امر ناشی از ترکیبی از افزایش میزان فروش و افزایش هزینه هاست.

یک برند خوب باید این ویژگی ها را داشته باشد:
1. از لحاظ قانونی قابل پشتیبانی باشد.
2. تلفظ آن ساده و روان باشد.
3. به خاطر سپردن آن آسان باشد.
4. شناسایی و تشخیص آن کار دشواری نباشد.
5. توجه افراد را جلب کند.
6. مزایای استفاده از محصول را در خود داشته باشد.
7. پیام محصول و یا شرکت تولید کننده را به همراه داشته باشد.
8. موقعیت محصول را در میان محصولات رقیب مشخص سازد.

هزینه ی یک برند خوب، بیش از هزینه ی سایر محصولات عادی دیگر است. یک علامت تجاری اقتصادی اغلب بخش های منعطف بازار را در برابر قیمت مورد هدف قرار می دهد. یک علامت تجاری رقابتی و جنگ جویانه برای مقابله با تهدیدهای رقابتی ایجاد می شود. زمانی که یک برند برای چند محصول متعدد به کار برده می شود، به عنوان یک برند خانوادگی شناخته می شود. وقتی که تمامی محصولات یک شرکت، هر کدام دارای برند مجزایی برای خود هستند، به شناشه منفرد مشهور می شوند.

زمانی که شرکتی از یک برند به همراه برند دیگری که پیش از این به کار گرفته می شده برای معرفی محصول و یا خط محصول جدیدی استفاده کند، به یک اهرم تجاری مشهور می شود. زمانی که فروشندگان بزرگ، محصولات را از تولید کنندگان خریداری می کنند، برند خود را بر روی آن محصولات قرار می دهند که به آن، برند خصوصی می گویند. علامت های تجاری خصوصی ممکن است با نام اصلی که تولید کنندگان برای محصولات در نظر می گیرند، تفاوت زیادی داشته باشند.

article_image_one_153.jpg

انطباق برند به کاهش تعداد علامت های مخصوص هر شرکت می انجامد. برخی از شرکت ها تلاش می کنند تا برند بیش تری را برای محصولات متعدد و گوناگون خود ایجاد کنند. آن ها این کار را انجام می دهند تا میزان فضای اختصاصی برند رقیب را کاهش دهند. اما از آن جایی که ممکن است این اقدام، استراتژی مناسبی نباشد، بنابراین بسیاری از شرکت ها تصمیم می گیرند تا ارتباطی منطقی میان نام ها تجاری گوناگون خود برقرار سازند.بسیاری از مدیران برند خود را محدود به اهداف و مسایل مالی می کنند. آن ها مسایل استراتژیک را با این تصور که مسئولیت آن بر عهده ی مدیر ارشد است، نادیده می گیرند. اکثر مدیران برند، خود را محدود به اهداف کوتاه مدت می کنند، زیرا بسته های محصولات آن ها برای مدتی کوتاه و محدود طراحی شده اند. باید اهداف کوتاه مدت را گامی مهم به سوی اهداف بلند مدت به حساب آورد.در شرکت هایی که دارای متنوع سازی محصولات هستند، ممکن است هدف از ایجاد برخی از نام های تجاری با سایر نام ها مغایرت پیدا کند و یا بدتر از آن ممکن است اهداف شرکت با نیازهای برند مغایر باشند.

همچنین لازم است مدیر نام تجاری از استراتژی های مدیریت ارشد اطلاع داشته باشد. چنانچه مدیریت شرکت قصد داشته باشد از بازاریابی بلند مدت استفاده کند، به کارگیری جریان پرداخت هزینه ها به صورت کوتاه مدت، اشتباه بزرگی خواهد بود.
بسیاری از مدیران برند در زمان هدف گذاری، اهدافی را در نظر می گیرند که عملکرد واحد خودشان را نسبت به کل سازمان بهبود می بخشند

مدیریت استراتژی های برند در فضای ذهن

نقطه آغازین برای تمامی برندها توسعه آگاهی برند است. آگاهی لازمه تمامی بازارهاست، ابتدا به این خاطر که ذهنیت ریسک خرید را کاهش می دهد و دوم اینکه در بسیاری از بازارهای با درگیری-پایین می تواند خرید را در پی داشته باشد. همچنین لازم است که مصرف کنندگان دریافت هایی را در خصوص کیفیت عملکرد برند توسعه دهند و این دریافت ها با گروه محصول و استانداردهای اعمال شده بواسطه رقابت مقید می گردند. این به درک عمومی پذیرش محصول مربوط می شود . این دو دریافت در کنار یکدیگر ریسک خرید مصرف کننده را کاهش می دهند و ما می توانیم بگوییم برندی که به سطح معقولی از هر دو عامل دست یابد به مرحله ۱برند وارد شده است. داده های میلوارد براون نشان می دهند که برای بسیاری از برندها بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان هرگز ارتباط خود را به ماورای این نقطه توسعه نمی دهند.

برای اینکه یک برند به مرحله ۲ برند وارد شود دوعامل مهم مورد نیاز است، درک تمایز و تناسب شخصی. برای اینکه یک برند بواقع از سوی مصرف کننده از سایر برندهای رقیب متمایز به نظر برسد، سه باور باید شکل بگیرد، اینکه برند با سایر برندها فرق دارد (چه مثبت چه منفی)، اینکه این تفاوت منحصر به برند می باشد و اینکه مشخصا ارزش بهای بیشتر را داشته باشد. انبوه داده های یانگ و روبیکم اشاره می کنند که تمایز نه فقط در ساخت برند بلکه در موفقیت برند نقش اصلی را دارد و این نقش همچنان ادامه خواهد داشت چراکه کاهش تشخیص تمایز اغلب اولین نشانه ای است که یک برند بالغ و موفق دچار افت شده است. از این رو یکی از کلیدهای فهم مدیریت یک برند بالغ این است که از درک تمایز اطمینان یابد.
تناسب به این معنی است که برند چیزی در خود دارد که برای مصرف کننده مناسب بوده یا با آن مرتبط می باشد. داده ها نشان می دهند که تناسب کلید نفوذ به خانه ها و اندازه فرانشیز بوده و لذا به بخش بازار یا بخش هایی که برند با آنها ارتباط دارد مرتبط می باشد. برندهای جدید و موفق بر روی نمودار رشد بیشتر تمایز را به نمایش می گذارند تا تناسب، و چنین می نمایند که مصرف کنندگان برند را در رقابت برجسته تر می یابند، از این رو هدف اولیه مورد توجه قرار گرفتن است. با این حال، این توجه باید در مرحله بعد به مزایایی تبدیل شود که با سبک ویژه مصرف کننده همخوانی داشته باشد. داده های یانگ و روبیکم نشان می دهند که تناسب، محصول طبیعی تمایز نیست: در ایالات متحده تقریبا هیچ ارتباطی بین این دو عامل وجود ندارد. برندهای پُر سود ممکن است اغلب تمایز بالایی کسب کنند اما از تناسب پایینی در بین عموم آدم ها و تناسب بالایی در بین بخش هایی خاص برخوردار باشند. به این ترتیب رسیدن به مرحله ۲ برند می تواند به معنی یک برند پایدار و سودآور باشد و این احتمال وجود دارد که اغلب برندها از این مرحله فراتر نروند.

برای رسیدن به مرحله ۳ برند دریافت های بیشتری باید در ذهن بازار توسعه بیابد: اعتبار اجتماعی و پیوند احساسی. اعتبار اجتماعی به دریافتهایی مربوط می شود که به نحوه نگرش دیگر آدم ها به برند می پردازد و یک عامل اجتماعی-فرهنگی است چراکه بر ترکیب یا تفریق اجتماعی دلالت دارد. بنابراین همچنانکه برند را بطور شخصی یا اجتماعی تجربه می کنیم، گستره وسیعی از ظرافت های دریافتی به حوزه های پرمایه ای برای مطالعه و اقدامات مدیریتی تبدیل می شوند. پیوند احساسی به توسعه ارتباط مصرف کننده-برند می پردازد که عمدتا بر تجربه شخصی برند استوار بوده و بطور مشروح و از جنبه معنی شخصی برند در فصل ۴ در مورد آن صحبت شده است. همچنانکه یک برند در طول زمان ساخته می شود، مصرف کنندگان به مرور با آن احساس نزدیکی، اطمینان و اعتماد می کنند، بگونه ای که اگر بواسطه تجربه و دریافت های شخصی دیگر افراد از یک برند آنها نیز با برند پیوند احساسی برقرار نمایند انتظار خواهیم داشت در نهایت آنها نیز به برند اعتماد زیادی پیدا کنند. توجه داشته باشید که پیش از بوجود آمدن اعتماد مصرف کنندگان نیاز دارند مکررا برند را تجربه کنند تا نسبت به پیش بینی پذیری و قابلیت اتکا آن اطمینان حاصل نمایند. از این رو، پایداری در تمامی جنبه های برند برای هر گونه استراتژی برند بسیار اساسی است.

نقش تبلیغات و ارتقا در استراتژی برند

مطالعات متعددی که از پایگاه داده PIMS استفاده کرده اند به روشنی نشان می دهند که یک ارتباط مستقیم بین هزینه های تبلیغات نسبی در مقابل رقابت و سهم بازار وجود دارد. کسب و کارهایی که سهم بسیار کمی از فروش خود را برای تبلیغات صرف می کنند در مقابل رقبای خود که به نسبت بیشتر هزینه می کنند سهم کمتری از بازار را از آن خود می سازند و نیز به نرخ پایین تری از بازگشت سرمایه دست می یابند . چنین به نظر می رسد که این ارتباط تا حدودی از کیفیت نسبی محصولات یا خدمات ناشی می شود.

شواهدی وجود دارد که شرکت هایی که در مخلوط تبلیغات پیشبردی خود بر تخفیف های فروش تاکید می کنند نسبت به شرکت هایی که بر تبلیغات تاکید می ورزند نرخ پایین تری از بازگشت سرمایه را کسب می کنند.

فهم آن ساده است: تبلیغات نه تنها برند را قوی می سازد بلکه به سودآوری شرکت نیز کمک می کند.


1.       https://himarweb.payamblog.net/Post/1/Real-estate-site-design.html

2.       https://himarweb.payamblog.net/Post/9/Construction-site-design.html

3.       https://himarweb.payamblog.net/Post/7/Carpet-Website-Design--Carpet-Website-Design.html

4.       https://himarweb.payamblog.net/Post/5/Commercial-and-commercial-site-design.html

5.       https://himarweb.payamblog.net/Post/3/Exchange-site-design.html

6.       https://limaweb.payamblog.net/Post/1/Real-estate-site-design.html

7.       https://limaweb.payamblog.net/Post/9/Construction-site-design.html